محمد در انجیل (قرآن)بنابر نص صریح برخی آیات قرآن و نیز ظاهر برخی دیگر، خبر بعثت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، نام و ویژگیهای او در تورات و انجیل نازل شده از سوی خدا ، آمدهاست. ۱ - نام و نشان پیامبرویژگیها و نام و نشان پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در کتاب آسمانی انجیل وجود دارد. «... وان الذین اوتوا الکتـب لیعلمون انه الحق من ربهم وما الله بغـفل عما یعملون»؛ نگاههاى انتظار آميز تو را به سوى آسمان (براى تعيين قبله نهايى) مىبينيم، اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم، روى خود را به جانب مسجد الحرام كن، و هر جا باشيد روى خود را به جانب آن بگردانيد، و كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده بخوبى مىدانند اين فرمان حقى است كه از ناحيه پروردگارشان صادر شده (و در كتابهاى خود خواندهاند كه پيغمبر اسلام به سوى دو قبله نماز مىخواند) و خداوند از اعمال آنها (در مخفى داشتن آيات) غافل نيست. ۲ - رو به سوى کعبهبیت المقدس قبله نخستين و موقت مسلمانان بود، لذا پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم انتظار مىكشيد كه فرمان تغيير قبله صادر شود، به خصوص اينكه یهود پس از ورود پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مدینه اين موضوع را دستاويز خود قرار داده بودند، و مرتبا مسلمانان را سرزنش مىكردند: اينها استقلالى از خود ندارند اينها پيش از آنكه ما به آنها ياد دهيم اصلا از امر قبله سر در نمىآوردند!، قبول قبله ما دليل بر قبول مذهب ما است! و مانند اينها ...در آیه مورد بحث به اين امر اشاره شده و فرمان تغيير قبله در آن صادر گرديده است مىفرمايد:" ما نگاههاى انتظار آميز تو را به آسمان (مركز نزول وحی ) مىبينيم" (قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ). " اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن راضى خواهى بود باز مىگردانيم" (فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها). " هم اكنون صورت خود را به سوى مسجد الحرام و خانه کعبه بازگردان" (فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ). نه تنها در مدينه،" هر جا باشيد، روى خود را به سوى مسجد الحرام كنيد" (وَ حَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ). مىدانيم اين تغيير قبله- طبق روایات - در حال نماز ظهر بود، و در يك لحظه حساس و چشمگير انجام گرفت، پيك وحى خداوند بازوان پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را گرفته و از بيت المقدس به سوى كعبه بر گردانيد، و فورا مسلمانان صفوف خود را تغيير دادند، حتى در روايتى مىخوانيم كه زنها جاى خود را به مردان و مردان جاى خود را به زنان دادند (بايد توجه داشت كه بيت المقدس تقريبا در سمت شمال بود، در حالى كه كعبه درست در سمت جنوب قرار داشت). جالب اينكه تغيير قبله يكى از نشانههاى پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم در كتب پيشين ذكر شده بود، چه اينكه آنها خوانده بودند كه او به سوى دو قبله نماز مىخواند" يصلى الى القبلتين". لذا در آيه فوق بعد از اين فرمان اضافه مىكند:" كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده است، مىدانند اين فرمان حقى است از ناحيه پروردگارشان" (وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ). بعلاوه همين امر كه پيامبر اسلام تحت تاثير عادات محيط خود قرار نگرفت و کعبه را كه مركز بتها و مورد علاقه عموم عرب بود در آغاز كنار گذاشت، و قبله يك اقليت محدود را به رسميت شناخت خود دليلى بر صدق دعوت او و الهى بودن برنامههايش بهشمار مىرفت. و در پايان اضافه مىكند:" خداوند از اعمال آنها غافل نيست" (وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ). يعنى آنها به جاى اينكه اين تغيير قبله را به عنوان يك نشانه صدق او كه در كتب پيشين آمده معرفى كنند، کتمان كرده و به عكس روى آن جنجال به راه انداختند، خدا، هم از اعمالشان آگاه است، و هم از نياتشان. «الذین ءاتینـهم الکتـب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم...»؛ كسانى كه کتب آسمانی به آنان دادهايم او ( پیامبر ) را همچون فرزندان خود مىشناسند (اگر چه) جمعى از آنان حق را آگاهانه كتمان مىكنند. ۳ - پیشگویی انجیلانجیل ، درباره ظهور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم پیشگویی کرده است. «الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التورلـة والانجیل...»؛ آنها كه از فرستاده (خدا) پيامبر" امی " پيروى مىكنند كسى كه صفاتش را در تورات و انجيلى كه نزدشان است مىيابند و آنها را به معروف دستور مىدهد و از منكر باز مىدارد، پاكيزهها را براى آنها حلال مىشمرد، ناپاكها را تحريم مىكند، و بارهاى سنگين و زنجيرهايى را كه بر آنها بود (از دوش و گردنشان) برمىدارد آنها كه به او ایمان آوردند و حمايتش كردند و ياريش نمودند و از نورى كه با او نازل شده پيروى كردند آنان رستگارانند. ۴ - پیروى پیامبراين آیه در حقيقت، مكمل آيه گذشته درباره صفات كسانى است كه مشمول رحمت واسعه پروردگار هستند، يعنى پس از ذكر صفات سهگانه تقوی و اداء زکات و ايمان به آیات پروردگار، در اين آيه صفات ديگرى به عنوان توضيح براى آنها ذكر مىكند و آن پيروى از پيامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، زيرا ايمان به خدا از ايمان به پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و پيروى از مكتبش جدايىناپذير است، همچنين تقوا و زكات نيز بدون پيروى از رهبرى او تكميل نمىشود. لذا مىگويد:" كسانى مشمول اين رحمت مىشوند كه از فرستاده پروردگار پيروى كنند" (الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ). ۴.۱ - صفات رسولسپس براى اين رسول ، شش صفت علاوه بر مقام رسالت بيان مىكند: ۱- او پيامبر خدا است (النبى). نبی به كسى گفته مىشود كه پيام خدا را بيان مىكند و به او، وحی نازل مىشود- هر چند مامور به دعوت و تبلیغ نباشد- اما رسول كسى است كه علاوه بر مقام نبوت، مامور به دعوت و تبليغ به سوى آئين خدا و ايستادگى در اين مسير مىباشد. در حقيقت رسالت مقامى است بالاتر از نبوت، بنا بر اين در معنى رسالت، نبوت هم افتاده است، ولى چون آيه در مقام تشريح و توضيح و تفصيل پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم است، آن دو را مستقلا ذكر كرده. در واقع آنچه به طور سربسته در مفهوم رسول افتاده، به صورت مستقل و روشن به عنوان تجزيه و تحليل صفات او ذكر شده است. ۲- پيامبرى كه درس نخوانده و از ميان توده جمعيت برخاسته، از سرزمين مکه ام القرى، كانون اصلى توحید طلوع كرده است (الامى). درباره مفهوم" امى" كه از ماده" ام" بمعنى مادر يا" امت " به معنى جمعيت گرفته شده است در ميان مفسران گفتگو است، جمعى آن را به معنى درس نخوانده مىدانند، يعنى به همان حالتى كه از مادر متولد شده باقى مانده و مكتب استادى را نديده است، و بعضى آن را به معنى كسى كه از ميان امت و توده مردم برخاسته، نه از ميان اشراف، و مترفين و جباران، و بعضى به مناسبت اينكه مكه را" ام القرى" مىگويند اين كلمه را مرادف" مكى" دانستهاند. روایات اسلامى كه در منابع مختلف حدیث وارد شده نيز بعضى آن را به معنى درس نخوانده و بعضى آن را به معنى مكى تفسیر كردهاند. ولى هيچ مانعى ندارد كه كلمه" امى" اشاره به هر سه مفهوم بوده باشد و بارها گفتهايم كه استعمال يك لفظ در چند معنى، هيچگونه مانعى ندارد، و در ادبیات عرب شواهد فراوانى براى اين موضوع وجود دارد. (درباره امى بودن پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بعد از تكميل تفسير اين آيه مشروحا بحث خواهيم كرد). ۳-" پيامبرى كه صفات و علامات و نشانهها و دلائل حقانيت او را در كتب آسمانى پيشين ( تورات و انجیل ) مشاهده مىكنند" (الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ). در زمينه وجود بشارات مختلف در كتب عهدين (تورات و انجيل) حتى تورات و انجيل تحريف يافته كنونى نيز پس از تكميل تفسير اين آيه بحث جداگانه خواهيم داشت. ۴-" پيامبرى كه محتواى دعوت او با فرمان عقل كاملا سازگار است، به نيكيها و آنچه خرد آن را مىشناسد و نزدش معروف است، دعوت مىكند، و از بديها و زشتيها و آنچه خرد ناشناس مىشمرد، نهى مىنمايد" (يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ). ۵- محتواى دعوت او با فطرت سليم همآهنگ است،" طيبات و آنچه را طبع سليم مىپسندد، براى آنها حلال مىشمرد، و آنچه خبیث و تنفرآميز مىباشد بر آنها تحریم مىكند" (وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ). ۶- او بسان مدعيان دروغين نبوت و رسالت كه هدفشان به زنجير كشيدن تودههاى مردم و استعمار و استثمار آنها است، نيست، نه تنها بندى بر آنها نمىگذارد، بلكه" بارها را از دوش آنان برمىدارد، و غل و زنجيرهايى را كه بر دست و پا و گردنشان سنگينى مىكرد، مىشكند (وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ). و چون اين صفات ششگانه به ضميمه مقام رسالت كه مجموعا هفت صفت مىشود، رويهمرفته نشانه روشن و دليل آشكارى بر صدق دعوت او است اضافه مىكند:" كسانى كه به او ایمان بياورند و مقامش را بزرگ بشمرند و او را در ابلاغ رسالتش يارى كنند، و از نور آشكارى كه با او نازل شده يعنى قرآن مجید پيروى كنند، بدون شک چنين افرادى رستگارانند" (فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ). " عزروه" از ماده" تعزیر " به معنى حمايت و يارى كردن آميخته با احترام و بزرگداشت است، و بعضى گفتهاند كه اصل آن به معنى،" منع و جلوگيرى" است، اگر جلوگيرى از دشمن باشد، مفهوم آن يارى كردن است، و اگر جلوگيرى از گناه باشد، مفهوم آن مجازات و تنبیه است، و لذا به مجازاتهاى خفيف تعزير مىگويند. قابل توجه اينكه در آیه فوق به جاى" انزل اليه"" أُنْزِلَ مَعَهُ" (با او نازل گرديد) آمده است، در حالى كه مىدانيم شخص پيامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نزولى از آسمان نداشت، ولى چون نبوت و رسالت او همراه قرآن از طرف خدا نازل شد، تعبير به" معه" شده است. ۵ - پانویس
۶ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۱۲۴، برگرفته از مقاله «محمد در انجیل». |